بمان ميهن داغ دارم بمان
بمان ميهن داغ دارم بمان
به اشک دل سوگوارم بمان
گر اشکي تو را مانده در اين ستيز
به اوراق تاريخ خونين بريز
که تاريخ هم بر تو گريان شود
چو من برگ برگش پريشان شود
بمان اي پريشان تر از بخت من
چو خواهي بمانم بمان اي وطن
که ايران بسي امتحان داده است
بس افتاده هست و بس استاده است
اگر گفت و گو ها ز افتادگيست
همين خود سرآغاز استادگيست
بمان بمان ميهن داغ دارم بمان
درباره این سایت